آزادی انسانی به اين معني است كه "آزاد است تا " قبول مسئولیت كند برای تحقق معاني زندگي در چارچوب محدوديتهایی چون مرگ و سرنوشت .(1 – فرانکل، 1384)
زندگی زودگذر است، اما این زودگذری باعث نمی شود که زندگی بی معنا شود بلکه
حتی جنبه های گذرای زندگی نیز نیروهای نهفته ای دارند و انسانها نیاز
دارند که این امکانات را بشناسند .
آنها دائماً انتخاب می کنند که چه حجمی از نیروهای نهفته شان به حقیقت بپیوندند و چه مقداری محکوم به فنا گردد.
همه انسانها دارای اراده و اختیار هستند و درمیان تمام موجودات فقط انسان
است که توانایی انتخاب دارد و می تواند بین انتخاب هایش قضاوت کند. این مهم
نیست که ظاهر خصوصیات و غرائز و سائق های انسانی چیست بلکه مهم این است
که درمقابل آنها چه موضعی گرفته شود. انسانها می توانند خصوصیات خود را
بسازند و البته درمقابل آنها مسئول هستند.
وقتی
انسانها بر ابعاد بدنی و روحی خود غلبه کردند، وارد بعد جدیدی می گردند که
بعد انديشهاي(2) نام دارد. در بعد انديشه اي انسان همهكاركردهايش بطور
واضحي قرار دارند.مانند بازگشت (3)؛عملكردي كه توجه فرد را متمركز ميكند
بريك شيئ ، خُِلق و وجدان
.( 4 - نلسون،2001)
=============
پاورقی و منابع:
1 - – فرانكل، ويكتور اميل، ترجمه نهضت صالحيان و مهين ميلاني( 1384). انسان در جستجوي معنا. تهران: انتشارات درسا
2- Noological
3 - Reflection
4- Nelson-Jones.Richard.(2001).Theory and Practice of counselling & Therapy.London and New York:Continuu